ثعلبة بن وديعه انصارى:مسلمانى كه برخلاف فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله به تبوك نرفت
برخى وى را از زمره مسلمانانى دانسته اند كه بدون عذر در غزوه تبوك* شركت نكردند.[1] آورده اند كه او پس از آگاهى از نزول آيات در مذمّت مخالفان، از كار خود پشيمان شد و به همراه چند تن خود را به ستون هاى مسجدالنبى بستند و عهد كردند تا پذيرش توبه خويش از جانب خدا به همان حال بمانند.[2] گويند: پيامبر صلى الله عليه و آله پس از بازگشت از تبوك و اطلاع از اقدام آن ها، از پذيرش توبه ايشان سر باز زد؛ امّا با نزول آيه «و ءاخَرونَ اعتَرَفوا بِذُنوبِهِم خَلَطوا عَمَلاً صــلِحـًا وءاخَرَ سَيِّئـًا عَسَى اللّهُ اَن يَتوبَ عَلَيهِم ...؛ و ديگرانى كه به گناهان خويش اعتراف كردند، كار نيك را با بد درآميختند؛ اميد است كه خدا توبه آن ها را بپذيرد ...» (توبه/9،102)، پيامبر صلى الله عليه و آله به مسجد رفت و قبولى توبه ثعلبه و همراهانش را به آن ها مژده داد[3] و بند از دست و پاى آن ها برگرفت.پس از آن ثعلبه و همفكرانش اموال خود را به پيامبر صلى الله عليه و آله بخشيدند تا در راه خدا صدقه دهد و گفتند: اين همان اموالى است كه مانع شركت ما در جنگ شد؛ امّا آن حضرت ابتدا نپذيرفت و فرمود: در اين باره دستورى ندارم. در اين هنگام آيه«خُذ مِن اَمولِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم وتُزَكّيهِم بِها ...؛ از اموال آن ها صدقه اى بگير تا آن ها را پاك كنى و آن ها را با آن پاكيزه گردانى...» (توبه/ 9، 103 ـ 104) نازل شد و در پى آن پيامبر صلى الله عليه و آله يك سوم اموال ايشان را پذيرفت و بقيّه را به آن ها باز گرداند.[4] از فرجام وى اطلاعى در دست نيست.منابع
اسد الغابه، ابن اثير، على بن محمد الجزرى (م. 630 ق.)، به كوشش على محمد معوّض، بيروت، دار الكتب العلمية، 1415 ق؛ الاصابه، ابن حجر العسقلانى (م. 852 ق.)، به كوشش على محمد معوض و ديگران، بيروت، دار الكتب العلمية، 1415 ق؛ تجريد اسماء الصحابه، الذهبى (م. 748 ق.)، بيروت، دار المعرفه؛ تفسير القرآن الكريم، ابوحمزة الثمالى (م. 148 ق.)، گردآورى محمد حسين حرز الدين، به كوشش معرفت، قم، الهادى، 1420 ق؛ الدرالمنثور، السيوطى (م. 911 ق.)، بيروت، دار الفكر، 1414 ق؛ مجمع البيان، الطبرسى (م. 548 ق.)، بيروت، دار المعرفة، 1406ق؛ معرفة الصحابه، ابونعيم اصفهانى (م. 430ق.)، به كوشش عادل بن يوسف العزازى، دارالوطن.سيد احمد سادات[1]. معرفة الصحابه، ج 1، ص 2؛ تجريد اسماء الصحابه، ج 1، ص 69.[2]. اسدالغابه، ج 1، ص 245؛ الاصابه، ج 1، ص 523؛ الدرالمنثور، ج 4، ص 278.[3]. تفسير ابو حمزه ثمالى، ص 192؛ مجمع البيان، ج 5، ص 101؛ معرفة الصحابه، ج 1، ص 2.[4]. مجمع البيان، ج 5، ص 101.